هادی میرزایی نوشت: سینما، «یک داستانِ دیدنی» است. داستان و روایتی که قرار است بیننده را به سرمنزل مقصودی برساند. مخاطب سینما بر خلاف دنیای واقعیاش، حواس را میبیند و تجربه را متصور میشود. سینما را از حیث روایتی که محور آن است، می توان موزهای متحرک و قابل تکراردانست. در موزه، بازماندۀ روایتهایی از سالیان دور، بازیگران صحنه نمایشاند. این آثار، مبیّنِ مفاهیمی هستند که اغلب سفری به بلندای تاریخ را طی نمودهاند. اما در کنار یکدیگر صحنههایی از یک داستان را روایت میکنند؛ مانند یک داستان سینمایی. مخاطب یک موزه همانند مخاطب سینما در پایان این روایت به سرمنزلی میرسد. سرمنزلی که هم در سینما و هم در موزه، اغلب رسیدن به قلهای از نوعی فهم جدید است که گاه نتیجهاش اینهمانیِ سرزمینی است.
در موزه باید به دیدن صحنهها بروی و آثار را به تفکر یک ملت گره بزنی اما صحنههای روایت در سینما متحرکاند و به ذهن مخاطب سفر میکنند. سینما و موزه هردو راوی داستاناند؛ و دارای مولف هستند. مولف روایت در سینما اغلب تفکری فردی و در یک موزه، اغلب تفکری جمعی است.
فارغ از روایت، سینما یک هنر مردمی است و موزه انعکاس اندیشه مردمان گذشته برای نسل حاضر.
سینما و موزه برای مردم و در خدمت مردم هستند.
موزه سینما راوی یک داستانِ دیدنی! داستانی به منظور ثبت و ضبط کوشش های بانیان این هنر صنعت تا چراغی باشد فراروی آیندگان و افتخاری برای آنانی که دستاورد و حاصل عمرشان را در بازتاب پرده سفید و نقرهفام سلولویید نظارهگر بودند.
روز جهانی سینما، را به گردانندگان و نقشآفرینان این موزه تبریک عرض میکنم و یاد و نام آقایان عباس کیارستمی و عزت الله انتظامی که در ایجاد این موزه نقشآفرینی داشتند را گرامی میداریم.
انتهای پیام/
نظر شما